مسافر چشم به راهی های من، ساکار!

 

بی خبر از راه می رسی

 

با درودی به خانه می آیی

 

و با بدرودی خانه ام را ترک میگویی

 

ای عشق من!

 

چگونه بگویم؟!

 

لحظه های عمر من جز

 

فاصله میان این درود و بدرود نیست…..!!!

 

افسوس

 

که چه دیر می آیی و زود می روی…