مسافر چشم به راهی های من
مسافر چشم به راهی های من، ساکار!
بی خبر از راه می رسی
با درودی به خانه می آیی
و با بدرودی خانه ام را ترک میگویی
ای عشق من!
چگونه بگویم؟!
لحظه های عمر من جز
فاصله میان این درود و بدرود نیست…..!!!
افسوس
که چه دیر می آیی و زود می روی…
+ نوشته شده در جمعه بیست و سوم فروردین ۱۳۹۲ ساعت توسط hana
|