عجب..!!!

الان هانای من اخم کرده و داره تلویزیون نگاه میکنه


میدونم از چی ناراحته

یه عادت خانمانه

داره فک میکنه من دارم با لپ تابم بازی میکنم

و اونو فراموش کردم

ولی نمیدونه اومدم روی نت تا توی وبلاگ

از لبخندها و نفس و دستها و آغوش گرم او بنویسم

البته وقتی که اخم میکنه خوشکلتر هم میشه!!!!!

به خدا تو هر شرایطی

خیلی خیلی دوستت دارم

و عاشقتم هانا خانم